تعداد بازدید : 2993
تعداد نوشته ها : 8
تعداد نظرات : 2
کاش میدانستم از کدامین سرزمین ظهور میکنی تا انجارا پر از گلهای نرگس ویاس کنم هر غروب جمعه با یاد تو می نشینم وبه انتهای کوچه انتظار خیره می شوم تا شاید بیایی اقا جان من همیشه به انتظار ت نشسته ام چشمانم روشن می شود وقتی بیایی اقای من می نویسم برایت از دلتنگیهایم از غروب های جمعه که با یاد تو نشستم اقا جان نمی دانم از کدامین کتاب انتظار قصه امدنت را لالایی کنم دل خسته وبیقرارم فقط با یاد تو ارامش می گیرد اقای من جهان در انتظار عدالت است جهان در انتظار خوبیهاست بیا تا جهان زیبا شودیا مهد ی محمد
شب باهزاران رمز ورازاز راه می رسد همه در خوابند ولی من به انتظار تونشسته ام ذره ذره وجودم صدای قدمها ی تو را می شنودپنجره اتاقم را باز میکنم و چشمم به اسمان می افتد انگا ر که تو را در بین ستارگان می بینم انتظار کشیدن سخت است اما انتظاری که در پایان امید وصال باشد شیرین است قلب خسته ومنتظرم فقط با عطر وجود مقدست ارامش می یابد
اخرین واژه هایم تقدیم به توای شکوه عطر نرگس خیلی حرفها دارم که بگویم فریاددرگلویم میشکند ومی گوید کی می ایی حتی یاسها هم منتظر امدن توهستندخورشید برای امدن تو سوزان است گلها برای امدن تو غنچه می دهندابرها برای امدن تو می بارندومن منتظر تو هستم می خواهم چشمانم روشن شود قلبم لبریز شود من منتظرت هستم ما را به انتظار نگذار مهدی جان